معنویتگرایی و استرس
بهطور کلی مسائل استرسزای زندگی بهطور بالقوه توانایی برهم زدن آرامش ما را دارد؛ البته اگر به آنها اجازۀ چنین کاری را بدهیم. بعضی از منابع استرسزا چیزی بیش از چالههای جادۀ زندگی نیستند و به راحتی میتوان آنها را رد کرد. در برخورد با چالههای غیرقابل عبور نیز میتوان مسیر زندگی را انتخاب کرد؛ در هر صورت نباید از عبور اجتناب کرد.
جاذبههای بسیاری در طول جادۀ زندگی وجود دارد، میتوان از مناظر اطراف، استراحت و ارتباط با دیگران لذت برد. گاه وقتی با عوامل بازدارنده و استرسزا روبرو میشویم مشکلات به سرعت پدید میآیند و فرد را برای مدتی نامعلوم، از مسیر زندگی دور میکنند. امروزه، عوامل استرسزا بزرگترین دشمن سلامتی ما محسوب میشوند. گاه عوامل بازدارنده در ابتدا به صورت جاذبههایی نمایان میشوند مانند مواد مخدر، که اگر مراقب نباشیم ممکن است در دام این جاذبهها گرفتار شویم.
از آنجایی که ارائه تعریف از معنویت و ارزیابی آن بسیار دشوار است، در الگوی سلامت فرهنگ غرب، معنویت برای سالها کنار گذاشته شده بود؛ ولی امروزه روشن شده است که نادیده گرفتن این مقوله در زندگی انسان فقط به ایجاد تصویری ناقص از تجارب انسانی منجر میشود. بر این اساس نقش معنویت در فرایند مقابله با استرس روشن شده است، دیگر نمیتوان براساس الگوی سلامت از عنصر معنویت چشمپوشی کرد زیرا دوباره ندایی برای ایجاد یک الگوی تازه (که در واقع الگویی بسیار قدیمی است) شنیده میشود که برای تلفیق، تعادل و هماهنگی ذهن، جسم و روح احترام قائل است و تأیید میکند که معنویت پایه و اساس سلامت و سعادت انسان است.
نظرات بسته شده است.